نقش رسانهها در آموزش حقوق بشر با تأکید بر جامعه افغانستان
عبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان
چکیده
آموزش حقوق بشر با هدف توسعه انسانی جامعه، از نیازهای خاص افغانستان است. به همین دلیل، این پژوهش که رویکرد حقوقیـارتباطی دارد، به نقش وسایل ارتباط جمعی در آموزش حقوق بشر در افغانستان پرداخته است. این تحقیق نشان میدهد که در افغانستان امروزی که متأثر از خشونت، افراطیت و بیسوادی است، از دو روش معمول جهانی میتوان به منظور آموزش حقوق بشر پرداخت؛ آموزش رسمی و غیررسمی. نظر به این تحقیق، در آموزش غیر رسمی توسط نهادهای غیر دولتی، بهویژه رسانهها میتوان از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم آموزههای حقوق بشری در جامعه را میتوان نهادینه کرد.
در این پژوهش، ایجاد نشستها و گفتمانهای (رادیویی و تلویزیونی) با سوژۀ حقوق بشر، تخصیص برنامه برای آموزش حقوق بشر، نشر تحلیل و مقالههای پژوهشی در مطبوعات و همچنین نقد و معرفی کتاب در حوزه حقوق بشر از راههای مستقیم آموزش حقوق بشر عنوان شده است. همچنین تهیه گزارش از وضعیت نامطلوب و نابرابر جامعه در رسانهها، توجه عمده به روزنامهنگاری صلح، اطلاعرسانی از گفتمانها، نشستها و دورههای آموزشی حقوق بشر و در نهایت نظارت بر کارکردهای حکومت به منظور محاکمه ناقضان حقوق بشر، از روشهای غیر مستقیم آموزش این مؤلفهی مهم توسط رسانهها، در این پژوهش یادآوری شده است.
واژگان کلیدی: افغانستان، رسانه، وظایف رسانهها، حقوق بشر، آموزش حقوق بشر
مقدمه
افغانستان جامعهی توسعهنیافته و ناامنی است که آمار نقض حقوق بشر در آن، برجسته است و گزارشهای بیشماری از انواع نقض حقوق و کرامت انسانی در گوشهگوشه این سرزمین بهچشم میخورد. هرچند از نزدیک به دودهه بهاین سو، نهادهای مدافع حقوق بشر، در راستای دیدهبانی این موضوع فعالیت کرده است و دولت نیز در بخشهای توجه نشان داده است، اما عمق فجایع نشان میدهد که مردم این سرزمین برای کسب آرامش در (اجتماع و خانواده) نیاز به حمایت دارند. این حمایتها میتوانند جنبه فیزیکی، اجتماعی و روانی داشته باشند که رسانهها بهعنوان نیروی آگاهکننده، نقش قابل توجهی در راستای تقویت و توسعه حقوق بشر در این کشور دارند.
اما این نقش را میتوان در چارچوب وظایف رسانهها، خوبتر و علمیتر، عملیکرد. پژوهشگران ارتباطات وظایف و کارکردهای بسیاری برای رسانهها قائل شده اند. در این میان، توجه به کارکرد فرهنگی وسایل ارتباط جمعی و تمرکز بر وظیفهی آموزشی این ابزارها، معیاری برای یاددهی ارزشهای حقوق بشری در جامعه و مبنای این پژوهش است.
چیستی حقوق بشر
مفهوم حقوق بشر، شامل شناسایی حیثیت ذاتی و کرامت انسانی تمام انسانها، بدون درنظرداشت عوامل و برساختههای اجتماعیـفرهنگی است که در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز ذکر شده است. این حقوق، برابر، انتقالناپذیر و فراگیر است که حوزه شمول آن بهگستردگی جمعیت انسانی در کرهی زمین بهحساب میآید. روی همیندلیل، انسانها بهدلیل انسان بودن، دارای حقوق انسانی برابر هستند و این مسأله، اهمیت حقوق بشر را بهعنوان بزرگترین عامل حمایتگر از کرامت آدمی، در همهجای جهانی تعیین میکند.
مفهوم حقوق بشر مانند سایر مفاهیم علوم انسانی در سیرتکاملی خود دچار دگرگونی است. اما در یک جمله هدف حقوق بشر، حمایت از فرد و پس از آن کمک به پیشرفت او در درون جامعه است. لذا اعلامیه جهانی حقوق بشر بر حق فرد در مسائلی نظیر برابری با دیگران در کرامت و حقوق، زندگی و امنیت، آزادی اندیشه، عدم مداخله در امور خصوصی، شرایط مناسب کار، آموزش، سطح زندگی مناسب و... تأکید میکند. (درخشه و بهنام سرخیل، 1393: 41)
(زوارکی و همکاران، 1396: 267) به نقل از (فلاورز، 2003) مینویسد: در تعریف کلی حقوق بشر حقوق بنیادین و انتقالناپذیر است که برای حیات نوع بشر، اساسی دانسته میشود؛ یعنی مجموعهای از ارزشها، مفاهیم، اسناد و سازوکارهایی که موضوعشان حمایت از مقام، منزلت و کرامت انسانی است.
بهطور کلی حقوق بشر «آزادیها، مصونیتها و منافعی است که از طریق ارزشهای پذیرفته شدهی معاصر، تمام انسانها باید قادر به ادعای آن بهعنوان یک حق باشند. (رنجبریان، 1385: 73)
اهمیت آموزش حقوق بشر
احترام به کرامت انسانی، اهمیتگذاری به قوانین شهروندی، دوری از رفتارهای تحقیرآمیز با دیگرا، منع خشونت و تمرکز بر مصالحه و بردباری، دفاع از حقوق انسانی دیگران و در نهایت دوری از خشونت و گرایش به صلح، از جمله مهمترین مؤلفههای آموزشی به منظور تحقق حقوق بشر بهحساب میآید.
در سال 1978 کنگره بینالمللی آموزش حقوق بشر در وین بهوسیله یونسکو تشکیل شد. این کنگره اولین اجتماع بزرگ متخصصان آموزش دولتی و غیر دولتی بود. در سال 1987 یک کنگره مشابه نیز در مالت برگزار گردیده و دورهای نیز با موضوع آموزش حقوق بشر در منطقه آسیا و اقیانوس آرام در مقر CESAP (کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام) با شرکت کشورها و ناظران مؤسسات مختلف تخصصی سازمان ملل متحد برگزار شد. همچنین در چارچوب برنامههای چهلمین سالگرد اعلام اعلامیه جهانی حقوق بشر، مرکز حقوق بشر سازمان ملل متحد، سمینار بینالمللی را در ژنو در اواخر سال 1988 در مورد آموزش حقوق بشر برگزار کرد که در آن نمایندگان بیش از چهل کشور و سازمانهای بینالدولی و غیر دولتی و رسانههای علاقمند شرکت داشتند. در مارچ 1993، برنامه عمل جهانی و برای آموزش حقوق بشر و دموکراسی در مونترال تصویب گردید. در جون همین سال اعلامیه و برنامه عمل وین (ویانا) نیز تصویب شد. در این دو سند، حقوق بشر در مفهوم وسیع آن مورد توجه قرار گرفته است؛ بهترتیبی که شامل آموختن بردباری، همبستگی و مشارکت در حیات اجتماعی برای همه افراد بشری میشود. در فوریه (فبروری) 1999 کنفرانس آسیایی و اقیانوسیه آموزش حقوق بشر در شهر پونای هند با شرکت کشورهای منطقه و مشاکرت یونسکو و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد تشکیل شد. (امیرارجمند، 162)
باتوجه به اهمیت آموزش در رعایت حقوق بشر، سازمان ملل متحد سالهای 1995- 2004 را دهه آموزش حقوق بشر اعلام کرد تا از این طریق موجب افزایش آگاهی جهانی از حقوق بشر و تقویت فرهنگ جهانی حقوق بشر شود. (زوارکی و همکاران، 1396: 273)
اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد آموزش حقوق بشر چنین مینگارد: «هدف آموزش باید شکوفایی کامل شخصیت و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد. آموزش و پرورش باید حسن تفاهم و گذشت و دوستی بین همه ملتها و همه گروهها از هر نژاد یا هر دین، همچنین گسترش فعالیتهای ملل متحد را برای حفظ تسهیل کند.» (ماده 26 اعلامیه)
بنابراین یکی از بارزترین و پربازدهترین راههای توسعه و ترویج حقوق بشر، نهادینه کردن این ارزش از طریق آموزشهای کوتاهمدت یا بلندمدت است. بههمیندلیل «اجماع فزایندهی وجود دارد که آموزش برای حقوق شر و در چارچوب حقوق بشر یک امر اساسی است و میتواند به کاهش نقض حقوق بشر و ایجاد جوامعی آزاد، عدالتمحور و صلحطلب کمک نماید. (زوارکی و همکاران، 1396: 267)
الگوی آموزش حقوق بشر که با همکاری یونسکو، اتحادیه اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و کمیساریای عالی حقوق بشر در سال 2009 منتشر شده است، مؤلفههای حقوق بشری زیر را مورد بررسی قردار داده است:
- آموزش قوانین شهروندی؛
- منع تبعیض و رفتارهای تحقیرآمیز؛
- منع خشونت؛
- جلوگیری از قلدری؛
- آموزش صلح؛
- مهارتهای مدنی؛
- دموکراسی؛
- شبیهسازی دولت دموکراتیک؛
- مقابله با بیعدالتی
- مسائل مربوط به مهارجرین؛
- آموزش مقابله با جرایم جنگی؛
- آموزش بردباری و مدارا با کودکان؛
- دوستی علیه فقر و محرومیت؛
- آموزش عدالت اجتماعی؛
- درک چندفرهنگی و حل مسالمتآمیز مناقشات؛
- برابری جنسیتی؛
- برنامه اقدام و دفاع از حقوق افراد معلول؛
- آموزش حقوق کودک (زوارکی و همکاران، 1396: 276)
انواع آموزش حقوق بشر:
بهصورت عموم، دو نوع نظام، برای آموزش حقوق بشر مطرح است که شامل نظام آموزش رسمی؛ نظیر: مکاتب و دانشگاهها و نظام آموزش غیر رسمی مانند سازمانهای غیر دولتی، رسانهها و... میشود.
الف: آموزش رسمی
آموزش رسمی متاثر از ساختارهای دولتی است که بهصورت منظم، مسلسل و طی زمان مشخص از طریق مکتب، دانشگاهها و... شاگردان و دانشجویان را در راستای فهم حقوق بشر کمک میکند. این روش، در برخی کشورها الزامی، اما در همهجا ضروری است.
ب: آموزش غیر رسمی
آموزشهای غیر رسمی حقوق بشر، در بسا مناطق جهان در کنار برنامههای رسمی دولتی، از سوی نهادها و انجمنهای غیر حکومتی مدیریت و برنامهریزی میشوند. «آموزش غیر رسمی موجب عمومیت یافتن حساسیت نسبت به رعایت حقوق بشر از طریق مشارکت نهادهای عمومی و خصوصی میگردد.» (امیرارجمند، 175)
مزایای آموزشهای غیر رسمی عبارتاند از:
- مربیان دیگر مجبور به مقابله با مشکلات و مسایل موجود بر سر راه آموزش رسمی نیستند؛
- این نوع آموزش میتواند رویکردی ترکیبی مرکب از چند رشتهی مختلف مانند تاریخ، فلسفه، جامعهشناسی، حقوق، علوم سیاسی، اقتصاد و غیره را در پیش گیرد.
- راههای مدنظر را میتوان براساس نیازها و علایق شان تقسیمبندی و سازماندهی کرد؛
- انعطاف ذاتی این شیوه آموزش، آزادی بیشتری را به آموزگاران و مربیان برای تعیین برنامهی درسی میدهد. (نواب اندیشمند، 1386: 148)
جایگاه رسانهها
دانشمندان علوم ارتباطات، نقشهای زیادی برای وسایل ارتباط جمعی، از طریق نتایج پژوهشهای کمی و کیفی قائل شدهاند. از ابتداییترین نظریهها در عرصه تأثیر وسایل ارتباطی (نظریه تاثیر قوی) تا نظریههای «تاثیر محدود و مشروط»، «کاشت»، «استفاده و رضامندی»، «برجستهسازی» و... موید این نکتهی مهم است که رسانهها نقش و تأثیری در تنویر، تغییر و تحول افکار عمومی دارند؛ هرچند که بعضی متفکران این نقش را ضعیف و عدهای هم آنرا برجسته میدانند.
با اینوصف، برای تبیین بیشتر موضوع، باید به مهمترین وظایف رسانهها در جامعه؛ بهویژه کارکرد آموزشی آن پرداخت تا ارتباطی میان نقش آموزشی رسانهها با هدف یاددهی حقوق بشر و تقویت اصول شهروندی مشخص شود.
وظایف رسانهها:
باتوجه به اینکه وسایل ارتباط جمعی از طریق متون دیداری، شنیداری یا هردو پیام را بهشکل رمزگان به مخاطبان یا مصرفکنندگان میرسانند، از جایگاه ویژه در راستای تنویر و تغییر افکار عامه بهحساب میآیند. بههمیندلیل پژوهشگران عرصه ارتباطات، براساس نیازهای جامعه، نقش و الگوهای اثرگذار رسانهها را مشخص کردهاند.
مرتن و لازار اسفلد در کتاب «ارتباط، سلیقه مردم و عمل اجتماعی سازمانیافته» وظایفی را برای وسایل ارتباط جمعی قائل شدهاند که عبارتاند از: 1- وظیفه اخلاقی (حمایت از هنجارهای اجتماعی)؛ 2- امکان اعطای پایگاه اجتماعی؛ 3- برخی وظایف نامطلوب (مانند تخدیر اجتماع با ایجاد نوع مشارکت خیالی در واقعیت). (ساروخانی، 1375: 83- 84)
هارولد لاسول، متفکر ارتباطات که نخستین تحقیقات را در عرصه «تاثیرگذاری رسانهها» انجام داده است، در مقالهای با عنوان «ساخت و کاکرد ارتباطات در جامعه» سه وظیفهی مهم را برای رسانهها تعریف میکند:
- نظارت بر محیط (نقش خبری): ضرورت هماهنگی افراد با دگرگونیهای جامعه و لزوم انتشار در جامعه را توجیه میکند.
- ایجاد و توسعه همبستگیهای اجتماعی افراد (نقش راهنمایی): نقش رهبریکننده وسایل ارتباطی و تأثیر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، اکنون بر هیچکس پوشیده نیست و روز به روز نیز بر اهمیت آن افزوده میشود.
- انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی): در این نقش معیارهای خاصی برای انتقال میراث فرهنگی طرف توجه قرار میگیرد. این معیارها و ارزشها افزون بر جوامع محل انتقال به جوامع دیگر هم انتقال مییابند. (حبیبزاده و همکاران، 1388: 111)
اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباط جمعی در جوامع معاصر به حدی است که بعضی از جامعهشناسان برای آنها نقش «آموزش موازی» یا «آموزش موازی» قائل هستند. (معتمدنژاد، 1385: 13- 14)
بهطور کلی درباره نقش اساسی رسانههای همگانی در جامعه، دو پیش فرض را در نظر میگیرند: اول اینکه رسانهها با عملی که در تولید، تکثیر و توزیع دانش و اطلاعات در جامعه انجام میدهند، به ایجاد ذهنیت و تجربیات مشترک در جامعه کمک میکنند و دوم اینکه رسانههای همگانی یک نقش واسطهای را بین واقعیتهای عینی اجتماعی و تجربههای شخصی ایفا میکنند. (حبیبزاده و همکاران، 1388: 111)
- وظیفهی آموزشی رسانهها
آموزش و یاددهی به جامعه، از مهمترین نقشهای و کارکردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی است. رسانهها میتوانند با بهرهگیری از متخصصان در حوزههای خاص، زمینه اعتماد مخاطب را در راستای «صحت و درستی» اطلاعات منتشر شده جلب کند. بیتردید تفکر مخاطب بر پیام رسانهای که حاوی مفاهیم حقوق بشری، مدنیت و مدارا باشد، جلب میشود. بههمین دلیل «رسانه را میتوان بهعنوان ابزاری مستقل برای آموزش مفاهیم شهروندی و رفتارهای مدنی به مخاطبان دانست.» (مختاری، 1388: 72)
طبق نظر پورتو، تلویزیون با فراهم آوردن چارچوبهای مفهومی برای تفسیر و پردازش اطلاعات به نگرشهای افراد در خصوص مسائل مدنی، موضوعات سیاسی و امور عمومی جهت داده و به شکلگیری مفاهیم و رفتارهای خاص کمک میکند. او نظریه «شهروند آگاه» را بهدلیل عدم توجه به «شیوه پردازش اطلاعات» مورد انتقاد قرار داده و نظریهی «شهروند پردازشگر» را الگوی بهتری برای آموزش مهارتهای شهروندی یا رفتارهای مدنی و فهم نقش رسانهها در این گسترده میداند. (رضایی، 1382: 135)
نقش رسانهها در آموزش حقوق بشر
در راستای نقش رسانهها برای آموزش حقوق بشر، نخستین توجهات از سوی سازمان ملل متحد؛ بهخصوص یونسکو صورت گرفته است. «در 1950، کمیته اقتصادی و اجتماعی ملل متحد از یونسکو دعوت نمود که آموزش اعلامیه جهانی حقوق بشر در مدارس، در آموزش افراد بالغ و همچنین از طریق وسایل ارتباطات جمعی را ترغیب و تشویق کند.» (امیرارجمند، 171)
اما در کنار تلاشهای بینالمللی، سعی مدیران در سطح ملی(ساختارهای دولتی و خصوصی) میتواند در عرصه توسعه آموزش و احترام به حقوق بشر کمک کند که در این راستا، رسانه همچون دیگر نهادهای آموزشی از اهمیت والای برخوردار است. اما قبل از آن باید مخاطبان نسبت به محتوای نشراتی و گفتمان حاکم بر رسانه اعتماد داشته باشند، زیرا « طبق نظریهی عوامل واسطهای، در فرایند تأثیرگذاری رسانهها پنج عامل... مؤثر است که شامل قدرت پاداشدهندگی و اجبار کنندگی، ارجاعی بودن، مشروع بودن و متخصص بودن است. طبق این نظریه، رسانه زمانی موفق است که بتواند برای رسیدن به هدف خود به مخاطب پاداش دهد (رضایت داشتن مخاطب از رسانه)، مخاطب با رسانه احساس یکپارچگی کند و به آن اعتماد داشته باشد؛ به این معنا که رسانه را مشروع و متخصص بداند و معتقد باشد که فرستنده عالیترین منبع دانش و اطلاعات است. (مهرداد، 1380: 171)
همچنین در تعریفی از دنیس مککوایل؛ نظریهپرداز توانمند ارتباطات، میتوان رگههای آموزش و انتقال معنا از طریق رسانهها را بهچشم دید، طوریکه میگوید: «نهاد رسانه به کار تولید، بازتولید و توزیع معرف به معنای وسیع آن، یعنی نمادهایی یا مرجعهای معنادار و قابل تجربه در جهان اجتماعی اشتغال دارد. این معرفت ما را توانا میسازد تا با تجربهی خود معنا ببخشیم، به دریافتهای ما از این تجربه نظم و نسق میدهد و یاری مان میکند تا بتوانیم معرفتهای گذشته را محفوظ نگهداریم و بهدرک امروزین خود استمرار ببخشیم.» (مککوایل، 1388: 82)
بهنظر نویسنده، در صورت اعتماد مخاطبان به وسایل ارتباطی فعال در کشور، رسانهها (اعم از سنتی، الکترونیک و دیجیتال) بهدو گونهی (مستقیم و غیر مستقیم) میتوانند در آموزشدهی حقوق بشر، نقش برازندهای بازی کنند.
نقش مستقیم رسانهها:
در نخست باید گفت که پیام رسانهای نظر به دیدگاههای فرستنده آن، میتواند اهداف و ابعاد زیادی داشته باشد. اغلب این اهداف و کارکردها از سوی، فرستنده پیام (ارتباطگر) مشخص میشود. یکی از اهداف و کارکردهای پیام و ارتباطگر، کاکرد اجتماعی آن گفته شده است. در کاکرد اجتماعی «ارتباط کمک میکند تا افراد با یکدیگر پیوند داشته باشند... در ارتباطات برنامهریزی شده، هدف از کارکرد (نقش) اجتماعی ایجاد حس همبستگی ... است. (ویندال و همکاران، 1397: 202) به بیان دیگر، از مهمترین نقش رسانهها در جامعه، بهوجود آوردن حس همبستگی و همگرایی با استفاده از ارزشهای بشری است.
بههر روی، در این نقش، تأثیرگذاری (کم و یا بیش) رسانهها بر روند شکلگیری افکار مخاطبان، نسبت به پدیدهها مورد توجه است. یعنی، مخاطبان مستقیماً با پیامهای ارتباطی آموزشگرایانه مربوط به حقوق بشر، مواجه میشوند. این پیامها را از لحاظ تخصصی میتوان شامل موارد زیر دانست:
- برگزاری گفتمانهای علمی (رادیوییـتلویزیونی) در راستای آموزش حقوق بشر:
از دیدگاه ویندال نویسنده کابرد نظریههای ارتباطات، این نقش وسایل ارتباطی، شامل «کاکرد آگاهیبخش» میشود. «هدف این است که نوعی انتقال دانش روی دهد (که به نوبهی خود میتواند نگرشها و رفتارها را تغییر دهد). ... مقصود از این کارکردها ممکن است دستیابی به مخاطبانی آگاهتر باشد. آگاهی بیشتر میتواند مخاطب را در اخذ تصمیمهای بهتر (از دیدگاه فرستنده) یاری دهد. (ویندال و همکاران، 1397: 204)
بنابراین، باتوجه به کاکرد آگاهیبخشی مطبوعات، ایجاد گفتمانهای مطبوعاتی، تلویزیونی و رادیویی با سوژههای نظیر «راههای توسعه حقوق بشر در افغانستان»، «نقش مکاتب در آموزش حقوق بشر»، «عوامل انسانی خشونت علیه زنان در افغانستان»، «چرایی ضعف دولت در امر مبارزه با عاملان نقض حقوق بشر» و سوژههای بیشمار و بکر دیگر از مهمترین نقشهای رسانهها در این عرصه بهحساب میآید. واضح است که تحلیلگران و مصاحبهشوندگان در این بخش، افراد خبره، آگاه و مسئولاند که با بیانهای علمی و جامعهشناختی میتوانند راههای دستیابی به موضوع را مشخص کنند.
- تخصیص برنامههای تلویزیونی به آموزش حقوق بشر:
این بخش، تمرکز بیشتر بر موضوع دارد و شامل وظیفهی آموزشی و خبری وسایل ارتباط جمعی میشود. کاظم معتمدنژاد، پدر علوم ارتباطات ایران مینویسد:« وسایل ارتباطی با تهیه و انتشار خبرهای گوناگون علمی و فرهنگی میتوانند معلومات جدید و اکتشافات تازه را در اختیار افراد بگذارند، افق دید آنها را گسترش دهند و تأمین نیازهای آنان ر تسهیل و تسریع نمایند. (معتمدنژاد، 1383: 4) بنابراین کارورزان رسانههای افغانستان در چارچوب این وظیفه رسانهها میتوانند برنامههای مشخصی آموزش حقوق بشر و شهروند را در تلویزیونها و رادیوها تولید و نشر کنند. بدون شک این برنامهها میتوانند شامل اطلاعدهی، سرگرمی یا آموزشی محض در راستای حقوق بشر باشد. ابتداییترین نوع آن، آموزش حقوق بشر بهشکل نظام آموزشی معارف با وجود یک آموزگار و چند مخاطب در استدیو است. اما میتوان شمایل این برنامهها را توسعه بخشید؛ روزآمدتر، دیدنی و عمیقتر ساخت.
- نشر مقاله و تحلیل در راستای توسعه حقوق بشر در روزنامهها:
این کارکرد شامل محتوای وسایل ارتباطی چاپی و الکترونیک (متنی) است. بدون شک، پس از نشر اخبار مربوط به نقض حقوق بشر و یا هم احساس نیاز به آموزش حقوق بشر، ژورنالیستان و یا نویسندگان میتوانند با تحلیلهای روزنامهای و پژوهشی عوامل فرهنگی، زیرساختها و ریشههای نقض حقوق بشر را کنکاش کرده و با طرحها و پیشنهادهای علمی میتوانند افقی روشنی در برابر مردم به نمایش گذارند.
لازم است که اینجا از ضعف نهادهای فرهنگی و کمتوجهی نویسندگان یادآوری کرد؛ چرا که نهتنها در عرصهی حقوق بشر، بلکه در همه عرصهها، آمار پژوهشهای کتابخانهای، اسنادی و عمیق در مقایسه با نیاز جامعه و روند رو به توسعهی کشورهای همسایه و منطقه، بسیار ضعیف و ناکارآمد است. بنابراین از اصلیترین استراتژیها و جدیترین نیازها برای جامعه افغانستان، توجه عمیق به این موارد با استفاده از پژوهشهای علمی است.
- معرفی و نقد کتاب در راستای آموزش حقوق بشر در وسایل ارتباط جمعی:
رسانهها، بهویژه روزنامهها و مجلات زمینه مناسبی برای نقد و معرفی کتاب هستند. آگاهان و فعالان حقوق بشر با استفاده از این کانتکست فرهنگی میتوانند کتابهای مفید و راهگشا ملی و بینالمللی را به معرفی گیرند و نقد کنند. این مورد از یک طرف روند مطالعه، آگاهی و فرهنگی شدن کشور را توسعه میبخشد و از سویی، مخاطبان رسانهها را با واژگان حقوق بشر، اهمیت و جایگاه آن در جامعه آگاه میسازد.
نقش غیر مستقیم رسانهها:
در این کارکرد، مخاطبان با محتوای رسانهای در حمایت از حقوق بشر مواجه میشوند. هرچند در این جایگاه رسانهها مشخصاً جامعه را مورد خطاب قرار نمیدهند، اما با نشر گزارشها از اوضاع و احوال جامعه، نقد کارکردهای حکومت، توجه به ادبیات صلحآمیز و... زمینهی فراگیری غیر مستقیم حقوق بشر را در درازمدت فراهم میکنند. بدون شک، تأثیر پیامها بهصورت غیر مستقیم با روان مخاطبان سر وکار دارد. بهنظر نویسنده، موارد زیر در راستای آموزش حقوق بشر کمک شایانی میکند.
- تهیه گزارش از وضعیت نامطلوب حقوق بشر از نقاط مختلف کشور:
نگاهی بر تلاشها و توافقهای بینالمللی نظیر اهداف توسعه هزاره (MDGs) که بر موضوع فقرزدایی صراحت دارد، نشان میدهد که کودکان و زنان و بهویژه در مناطقی که مصادیق فقر فرهنگی نظیر رواج آداب و رسوم غلط و خرافی نمایان است، بیش از سایرین دچار عوارض محرومیت هستند. (درخشه و بهنام سرخیل، 1393: 54)
بنابراین، برجسته کردن گوشههای رنجور توسعه نیافته افغانستان بهعنوان مصادیقی از چنین مناطق توسط رسانهها و تبدیل این رنجها، نگرانیها و تلخیها به گفتمانهای حاکم و توجه مقامهای مسئول در این عرصه، میتواند در این زمینه ممد واقع شود. بهبیانی، در سرزمین افغانستان، هستند جاهایی که هنوز مورد توجه واقع نشده و بدون شک، تهیه راپورتاژهای توسعهای میتواند از یک طرف، آگاهی نسبت به این شرایط نامطلوب را فراهم کند و از سوی هم، در عرصه فهم حقوق بشر کمک کند.
- ب: نظارت بر کاکردهای دولت به منظور توسعه حقوق بشر:
ادموند برک، نظر به اهمیت که به رسانهها قائل شد؛ آنرا قوای چهارم دولت خواند. یعنی در کنار سه قوه دیگر، رسانهها قوه چهارمی هستند که از کاکردهای دولت نظارت بهعمل میآورند. گذشته از آن، نفس وجودی روزنامهنگاری حرفهای به استقلال کاری و نقش نظارتی آن بر میگردد. بنابراین، از مهمترین و قابل تأملترین وظایف رسانهها زیر زرهبین گذاشتن کارنامه حکومتهاست. بعضی متفکران در کنار این کارکرد، نقش میانجی را نیز برای وسایل ارتباط جمعی قائل هستند. دنیس مک کوایل: «رسانههای جمعی از چند لحاظ میانجی هستند: یکی اینکه غالباً میان ما (بهعنوان دریافتکننده) و آن بخش از تجربه بالقوهای که خارج از ادرایک یا تماس مستقیم ماست قرار میگیرند؛ دوم ممکن است میان ما و سایر نهادهایی که با آنها سر و کار داریم (قانون، صنعت، دولت وغیره) قرار گیرند؛ سوم امکان دارد پیوندی میان این نهادهای گوناگون ایجاد کند. ... و تماس با دولت و رهبران سیاسی غالباً براساس شناختی است که از رسانهها گرفتهایم. (مککوایل، 1388: 83)
بهاین ترتیب، نظارت بر روند عملکرد حکومت در راستای تقویت حقوق بشر و برخورد قانونی با ناقضان کرامت انسانی از مسئولیتهای وسایل ارتباط جمعی مسئولیتگرا و از مهمترین نقشهای روزنامهنگاران بهحساب میآید. ناگفته پیداست با طرح این گفتمانهای حقوق بشری و توجه بر روند محاکمه ناقضان حقوق بشر، فهم حقوق انسانی در جامعه نیز گسترش مییابد. رسانهها با دیدهبانی از چهگونگی برخوردهای دولت در این عرصه مهم، تبدیل به کانال ارتباطی میان مردم و جامعه یا پلی میان شهروندان و دولتمردان میشوند.
- تهیه گزارش از گفتمانها، نشستها و دورههای آموزشی حقوق بشر در کشور:
گزارشگری، بهعنوان مهمترین ژانر روزنامهنگاری در راستای نشر اطلاعات، حقایق و رویدادها بهشمار میآید. از طرفی، کار خبرنگاری و گزارشگری با اطلاعرسانی و آگاهیدهی ارتباط دارد. یعنی نبض فعالیت رسانهای به تهیه گزارش بر میگردد، بنابراین روزنامهنگاران نهتنها با نشر گزارشات خبری و اجتماعی از گفتمانها، نشستها و دورههای آموزشی حقوق بشر در راستای آگاهیدهی و آموزش این مسأله مهم، بلکه با ذکر حقایق از ناگفتههای مربوط به نقض حقوق بشر در افغانستان، فکر مخاطبان جامعهی افغانی را روشن میکنند. از طرفی، تمرکز بر توسعه حقوق بشر در نشر گزارشهای اجتماعی میتواند در این راستا کارسازی بسیار مهم داشته باشد.
- توجه به روزنامهنگاری صلح:
بسیاری از دانشمندان عرصه ارتباطات، روزنامهنگاری را نهتنها یک حرفه، بلکه یک رسالت اجتماعی و انسانی میدانند. یعنی خبرنگاران در کنار اینکه به تهیه و نشر گزارشها می پردازند، به چگونگی نقش، تأثیر و کارکرد فعالیتهای حرفهایشان باید توجه و اهمیت قائل شوند. بنابراین، صلح بهعنوان کاهشدهنده خشونت و تأمینکننده فضای آرامبخش، از مهمترین عامل توجه به حقوق بشر است. با این وصف، توجه به روزنامهنگاری صلح، زمینه تساهل و تسامح در جامعه را فراهم کرده و در نهایت به تقویت و توسعه حقوق بشر در کشور منجر میشود، طوریکه یکی از نویسندگان به صلح، بهعنوان یکی از ارزشهای خبری، خصوصاً در کشورهای جهان سوم نگاه میکند: «درواقع «ارزش صلح» را به این دلیل میتوان به ارزشهای خبری موجود افزود که گزارشگری صلح در پی شناسایی و کشف همه عوامل درگیری و خشونت و خارج کردن آنها از دستور کار رسانهای و باز کردن فضا بری گفتگو درباره صلح است.» (فرقانی، 1393: 22)
نتیجهگیری:
در این پژوهش مشخص شد که آموزش حقوق بشر، از مهمترین نیازهای جوامع است، تا جاییکه سازمان ملل متحد سالهای 1995- 2004 را دهه آموزش حقوق بشر اعلام کرد تا از این طریق موجب افزایش آگاهی جهانی از حقوق بشر و تقویت فرهنگ جهانی حقوق بشر شود. همچنین توضیح داده شد که رسانهها وظایفی چون خبری، راهنمایی و رهبری و آموزشی دارند که شامل نظارت بر محیط، توسعه جامعه و انتقال میراثهای فرهنگی میشود.
با توجه به این پژوهش میتوان گفت از آنجاییکه حقوق بشر را میتوان به دو شکل رسمی و غیر رسمی آموزش داد، یاددهی بهوسیله نهادهای ارتباط جمعی، شامل آموزش غیر رسمی میشود که همه سنین، تحصیلات متفاوت و جامعهی آماری گوناگون را دربر میگیرد.
همچنین این تحقیق نشانگر آن است که با استفاده از ارتباطات برنامهریزی شده چون شکلدهی برنامههای گفتمانی تلویزیونی و رادیویی، تهیه گزارش، تمرکز بر روزنامهنگاری صلح و نظارت از اعمال حکومت میتوان حقوق بشر را بهصورت مستقیم و غیر مستقیم از ورای پیامهای رسانهای به جامعه آموزش داد.
منابع:
- امیرارجمند، اردشیر، آموزش حقوق بشر، مجله تحقیقات حقوقی، شماره 25-26
- باستانی، حسین، (2015)، روزنامهنگاری فکت محور و روزنامهنگاری شهروندی، توانا، آموزشکده آنلاین برای جامعه مدنی ایران
- حبیبزاده، اصحاب و همکاران، (1388)، بررسی نقش دوگانه رسانههای جمعی در پیشگیری وقوع جرایم، فصلنامه علمیـپژوهشی انتظام اجتماعی، سال اول، شماره دوم، تابستان 1388
- درخشه، جلال و بهنام سرخیل، ( 1393)، پیشبرد حقوق بشر در عرصه نابرابریهای اجتماعیـاقتصادی، مطالعات فرهنگـ ارتباطات، سال پانزدهم، شماره بیست و پنجم
- رنجبریان، امیرحسین، (1385)، تاملی بر حقوق بشر، فصلنامه راهبرد، شماره چهارم،
- رضایی بایندر، محمدرضا، (1382)، بررسی نقش رسانهها در آموزش مهارتهای شهروندی و رفتارهای مدنی، فصلنامه پژوهش و سنجش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تهران، شماره 33
- زوارکی و همکارانل، (1396)، آموزش حقوق بشر پیش از آموزش عالی و در دوره ابتدایی، فصلنامه پژوهشهای روابط بینالملل، دوره اول، شماره بیست و چهارم
- ساروخانی، باقر، (1381)، نقش وسایل ارتباط جمعی در پیشگیری از وقوع بزهکاری، تهران: انتشارات وزارت کشور
- فرقانی، محمد مهدی، (1383)، روزنامهنگاری ارتباطات و جامعه، تهران، انتشارات اطلاعات
- مختاری، محمدعلی، ( 1388)، رسانه و جهتگیری افکار عمومی در تصمیمگیری عمومی، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره 24
- مهرداد، هرمز، (1380)، نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، تهران، مؤسسه فرهنگیـپژوهشی فاران
- مککوایل، دنیس، (1388)، درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها
- نواب اندیشمند، فریبا، (1386)، بررسی برخی از روشهای آموزش حقوق بشر، مجله حقوقی، نشریه مرکز امور حقوقی بینالمللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، شماره سی و هفتم،
- ویندال، سون و همکاران، (1397)، ترجمه علیرضا دهقان، کاربرد نظریههای ارتباطات، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی