چالشهای فراروی حق صلح، به عنوان نسل سوم حقوق بشر
گروه بینالمللی توسعه پایدار
روز صلح، به یادبود و تقویت آرمانهای حقوق بشری میان همه ملتها اختصاص پیدا کرده است و میتوان آن را تذکری برای جلب مردم به این نکته دانست که سازمان ملل متحد با وجود همه محدودیتهای خود همچنان ابزاری زنده و پویا در خدمت به صلح است.
همه ساله، در این روز، سازمان ملل با برگزاری برنامههای خاصی مانند اختصاص بنرها، نمادهایی چون زیتون، زنگ، شمع و سنجاق سینه، با شعار «حق بر صلح» میکوشد تا توجه جهانیان را به موضوعی خاص جلب کند.
از دیرباز، دستیابی به صلح و آرامش همواره جزء بالاترین آمال بشری بوده حتی در تشكیل جامعه بینالملل نوین مبتنی بر منشور سازمان ملل متحد، حفظ صلح به عنوان نخستین هدف ملل متحد عنوان شد. تا جایی كه احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی نیز، به عنوان ابزاری جهت تحقق این هدف نگریسته شدهاند.
چنین نگرشی در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (1966) نیز انعكاس یافته است. قبل از آن كه فهرست حقوق مندرج در این اسناد را به دلایلی چون عدالت، كرامت و ارزش انسان مدلل سازند، این دیدگاه مجمع عمومی منعكس شده كه به رسمیت شناختن كرامت ذاتی كلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یكسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان را تشكیل میدهد.
واژه و اصطلاح «صلح» همواره به مفهوم فقدان جنگ و درگیریهای مسلحانه تعبیر آورده میشد كه در چنین معنایی صلح بطور مضیق مدنظر بوده كه از آن به تعبیر «صلح منفی»3 یاد مینمایند. تا این كه در قطعنامه كنفرانس عمومی یونسكو4 آمده كه اساساً، اصطلاح صلح منحصراً نمیتواند به معنای فقدان درگیری مسلحانه باشد، بلكه علاوه بر آن، صلح شامل فرآیند توسعه، عدالت و احترام كامل میان ملتها و... نیز میشود.
به این ترتیب، در مفهومی گستردهتر و در قالب «صلح مثبت»5 به كار گرفته شد، اما اصطلاح «حق صلح» كه از جمله حقوق معروف به نسل سوم حقوق بشر شناخته میشود، برای نخستینبار در سال 1976 توسط كمیسیون حقوق بشر مطرح گردید. گام بعدی هم زمانی برداشته شد كه مجمع عمومی در سال 1978، اعلامیه آمادگی جوامع برای زندگی در صلح را صادر كرد.
صلحی كه در اینجا از آن بحث خواهد شد صلح در مفهوم همین اصطلاح اخیر یعنی «حق صلح» است كه در زمره حقوق جمعی6 برشمرده شده و تحت عنوان حقوق ملتها یا اصطلاحاً نسل سوم7 حقوق بشر نامیده میشود.
منابع حمایت از حق صلح
از آنجایی كه شناسایی حقوق نسل سوم از جمله حق صلح دارای سابقه چندان طولانی نمیباشد و از طرفی، به رسمیت شناختن حقوق این نسل با مخالفتهای متعددی مواجه بوده است، لذا منابعی كه در آن حق مزبور به رسمیت شناخته شده باشد بسیار اندك است. بر خلاف حقوق بشر فردی (حقوق مربوط به نسل اول و دوم) كه به نحو گستردهای در اسناد و منابع متعدد حقوق بشری به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گرفتهاند. مشكل دیگری كه وجود دارد این كه در برخی از اسناد به جای اصطلاح «حق صلح» از عبارت حق «زندگی در صلح» استفاده شده است.
به هر حال، تعداد معدودی از اسناد را میتوان برشمرد كه در آنها بحث از حق صلح با این دو اصطلاح مطرح شده و به این ترتیب چنین حقی به رسمیت شناخته شد. مهمترین سندی كه در آن حق صلح به رسمیت شناخته شد «اعلامیۀ درباره حق ملتها به صلح» است كه در ماده یک آن صریحاً بیان شده به این كه «با احترام اعلام مینماییم كه همه مردم سیاره ما از حق مقدس صلح» برخوردارند این اعلامیه بطور خاص درباره حق صلح تدوین یافته است.
معاهده دیگری كه در آن صریحاً حق صلح را به رسمیت شناخته «منشور آفریقای حقوق بشر و ملتها»است كه در ماده 23 آن چنین آمده است: «تمامی ملتها باید حق صلح و امنیت ملی و بین المللی داشته باشند...» این معاهده از جمله اسناد الزامآور منطقهای نظام آفریقایی حقوق بشر است.
علاوه براین، دو سند در برخی از قطعنامههای صادره از جانب مجمع عمومی سازمان ملل (اعلامیه آمادگی جوامع برای زندگی در صلح) از حق ذاتی زندگی در صلح برای تمامی انسانها و ملتها حمایت به عمل آمده است. كمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز در قطعنامه خود این حق را مورد تأیید قرار داده است.
چالشهای فراروی حق صلح
چنانکه مشاهده نمودید، منابعی که در آنها حق صلح به رسمیت شناخته شده، بسیار محدود بوده و علاوه بر این، از جایگاه والایی در در نظام بینالمللی برخوردار نیستند. مهمترین سندی كه در آن حق صلح به رسمیت شناخته شده، یك سند غیر الزامآور است كه در هنگام رأی گیری برای تصویب آن 34 دولت رأی ممتنع دادند.
تنها سند الزامآوری كه حق را به رسمیت شناخته (منشور آفریقایی حقوق بشر و ملتها) سندی منطقهای است كه تنها بر دولتهای عضو آن الزامآور است. علاوه بر اشكالی كه از جهت منبع به رسمیت شناختن این حق بر آن وارد است، حق مزبور از ابعاد دیگری هم مورد انتقاد واقع شده است.
از جمله انتقادها و چالشهای فراروی این حق این كه حق مزبور از معنای صریح و شفافی برخوردار نیست و اسنادی كه این حق را به رسمیت شناختهاند فاقد ساختار و اسلوب حقوقی لازم میباشند و هیچ ساز و كار معینی برای اجرای آنها تعیین نشده است و از این روی حق مزبور بیشتر به اصول و قواعد اخلاقی نزدیكتر است تا این كه بتوان آن را به عنوان امری حقوقی تحت حمایتهای قانونی قرار داد.
پس از فروپاشی رژیمهای كمونیستی در اروپای مركزی و شرقی، این حق جذابیت خود را از دست داد تا جایی كه در سالهای اخیر در قطعنامههای مجمع عمومی از اشاره به این حق خودداری شده است.
اما مهمترین و عمدهترین چالشی كه فراروی حق صلح قرار دارد همان چالشی است كه در خصوص ابهاماتی پیرامون حقوق نسل سوم مطرح میشود.
در ارتباط با صاحبان، مكلفان و ماهیت حقوق بشر نسل سوم، ابهامات فزایندهای وجود دارد. اما در خصوص صاحبان حقوق در حالی كه اعلامیه آمادهسازی جامع برای زندگی در صلح، ملتها و تمامی انسانها را در كنار یكدیگر به عنوان صاحبان این حق ذكر كرده، اعلامیه مربوط به حق نسبت به صلح، در تأیید صاحبان حق، خود را محدود به تأیید حق مردم در قبال صلح مینماید.
به طور كلی در خصوص تبیین این مطلب كه منافع ناشی از حقوق نسل سوم باید به چه كسانی تعلق گیرد، توجه زیادی به عمل نیامده است. اعمال سلیقه دربارۀ اعطای حقوق مزبور به افراد یا واحدهای جمعی، كاملاً نشاندهندۀ این است كه آثار واقعی مورد نظر از حقوق نسل سوم، با ویژگیهای خاص حقوق بر مبنای حقوق بین الملل موضوعه، ارتباط و تناسبی ندارند. حتی وجهۀ متافیزیكی مربوط به حقهای نسل سوم (نظیر حق صلح) به طور جدی قابل تأمل بوده و هویت نامشخص صاحبان آنها در نهایت منجر به فروكاستن این حقوق به یكی از حقهای نسل اول یا دوم میشود.
در كارآمدی به رسمیت شناختن چنین حقی برای افراد یا مردم جهت تحقق صلح با حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی و جلوگیری از وقوع جنگها تردید جدی وجود دارد و چنین امری در عمل غیر ممكن است. مضافاً به این كه متعهدان در برابر چنین حقی نیز ماهیت روشنی ندارد. با این تفاصیل ادعای وجود حق صلح به عنوان حق واقعی و قانونی ادعای گزافی به نظر میرسد. با این حال یك نكته را نمیتوان انكار نمود و آن این كه برقراری صلح و عدم وجود درگیریهای مسلحانه و جنگ میتواند نقش به سزایی در ارتقاء و رشد استانداردهای حقوق بشر و همچنین اعمال حقوق بشر فردی ایفاء نماید، همانگونه كه فقدان صلح و وجود درگیریهای مسلحانه میتواند مانع اعمال و اجرای برخی از حقوق بشر فرد گردد. به عنوان نمونه برخی از حقوق بشر فردی مطابق ماده چهار میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در حال جنگ و درگیری قابل تعلیقاند. بنابراین صلح به عنوان امری اخلاقی و ارزشی میتواند مطلوب و مهم باشد اما اثبات ادعای وجود حق صلح بطور مستقل امر دشواری است.
منابع:
1. International Day of Peace
2. The Right of People to peace
3. Negative Peace
4. UNESCO
5. Positive Peace
6. Collective Rights